وقتی قهرمانهای مجازی الهامبخش جرایم میشوند
حمیدرضا کیاستینیا دادرس دادگاه خانواده و استاد دانشگاه در گفتوگو با ایسنا، با بیان اینکه بسیاری از بزهکاران جوان هنگام درگیری و حتی پیش از وقوع جرم، در حال همزادپنداری با قهرمانان فیلمها و...
حمیدرضا کیاستینیا دادرس دادگاه خانواده و استاد دانشگاه در گفتوگو با ایسنا، با بیان اینکه بسیاری از بزهکاران جوان هنگام درگیری و حتی پیش از وقوع جرم، در حال همزادپنداری با قهرمانان فیلمها و سریالها بودهاند، گفت: در تحقیقات بازپرسی مشخص شده است که رفتار این افراد، بهویژه در زمان ارتکاب جرم، شباهت زیادی با سکانسهایی از فیلمها و سریالهای معروف دارد؛ بهنحوی که میتوان گفت فرد بزهکار در لحظهی وقوع جرم، خود را بهجای شخصیت مورد علاقهاش تصور کرده است.
کیاستینیا در این زمینه به نظریه تقلید «گابریل تارد» نظریهپرداز برجسته فرانسوی اشاره کرد و افزود: تارد معتقد است که جرم و جنایت اغلب از طریق تقلید از دیگران رخ میدهد. افراد با دیدن و تکرار رفتارهای افراد دیگر چه واقعی و چه خیالی به سمت انجام رفتارهای مشابه سوق داده میشوند. او حتی رواج اسیدپاشی در فرانسه در قرن نوزدهم را ناشی از یک اتفاق رسانهای میداند که در آن زنی به مردی اسید پاشید و این اقدام، با تقلید از سوی دیگران به یک روند جنایی تبدیل شد.
این مدرس دانشگاه همچنین با بیان اینکه تقلید تنها محدود به اطرافیان یا محیط فیزیکی نیست، اظهار کرد: امروزه رسانهها، بهویژه رسانههای تصویری و پلتفرمهای دیجیتال، به منبع اصلی شکلگیری رفتار افراد تبدیل شدهاند. جوانان در شبکههای اجتماعی و در مواجهه با شخصیتهای خیالی و مجازی، الگوبرداری میکنند و حتی بدون آگاهی از خوب یا بد بودن آن رفتار، صرفاً به تقلید میپردازند.
وی با ذکر نمونهای از تأثیرات مخرب سریال دکستر (Dexter) گفت: این سریال داستان یک مأمور پلیس بهنام دکستر مورگان را روایت میکند که خود به یک قاتل زنجیرهای تبدیل میشود. دکستر قربانیانش را تکهتکه کرده و در دریا رها میکند. این سریال تأثیر عمیقی بر برخی از بینندگان گذاشت؛ بهگونهای که در مواردی مشابه، افراد مرتکب جنایات فجیعی شدند.
کیاستینیا ادامه داد: در سال ۲۰۰۹ نوجوانی در ایندیانا، پس از تماشای سریال دکستر، برادر ۱۰ سالهاش را خفه کرد و در دادگاه گفت که شبیه دکستر است و کار اشتباهی انجام نداده. همچنین در سال ۲۰۱۰، فردی به نام مارک تویچل در باغ شخصی خود، اتاقی شبیه محل قتلهای دکستر ساخت و فردی را به قتل رساند. او بعدها تصویری از بازیگر نقش دکستر را کشید و برایش فرستاد.
او با اشاره به دیدگاههای اسلامی در زمینه الگوگیری، خاطرنشان کرد: در روایات متعدد اسلامی، بر تأثیر رفتار افراد برجسته بر جامعه تأکید شده است. مسئلهی «تأسی» و الگوگیری از بزرگان دینی، از جمله مؤلفههای مهم تربیت اسلامی بهشمار میرود؛ چراکه انسانها بهطور طبیعی تحتتأثیر رفتار دیگران، بهویژه افراد مشهور و مورد توجه جامعه قرار میگیرند.
دادرس دادگاه خانواده با بازگشت به نظریه گابریل تارد سه قانون تقلید او را تشریح کرد و گفت: تقلید از نزدیکان و شبیهها؛ افراد بیشتر از کسانی تقلید میکنند که به آنها شبیهترند، مانند دوستان، خانواده و همسالان. این تقلید معمولاً بر پایه مشاهدات عینی است نه عواطف. تقلید سلسلهمراتبی؛ افراد از کسانی که بالاتر از آنها در سلسله مراتب اجتماعی قرار دارند، تقلید میکنند. این اصل در روابط اجتماعی و حتی میان مجرمان حرفهای نیز صادق است. تغییرپذیری تقلید مثل مد؛ تقلید از پدیدههایی است که با گذر زمان تغییر میکنند. این اصل نشان میدهد که شیوههای ارتکاب جرم هم، همانند مد، بهروز میشوند و الگوهای جدیدی در بین مجرمان شکل میگیرد.
کیاستینیا تصریح کرد: در حال حاضر، نه تنها روشهای ارتکاب جرم در حال تقلید و انتقال از رسانهها به جامعه هستند، بلکه نوعی تقلید منفی از الگوهای رسانهای، حتی در بستر خانواده، که مهمترین نهاد اجتماعی است، در حال شکلگیری است.
وی با اشاره به افزایش روزافزون دعاوی خانوادگی، تصریح کرد: بسیاری از مشکلات خانوادگی نهتنها منشأ روانی و درونی ندارند، بلکه در نتیجه تقلید از الگوهای نادرست و ناهنجار رسانهای در روابط زناشویی و تربیت فرزندان پدید آمدهاند.
این مقام قضایی در پایان با ارائه راهکارهایی برای مقابله با گسترش الگوهای منفی، تأکید کرد: افزایش باورهای دینی، ارتقای سطح فرهنگ عمومی، معرفی و تقویت الگوهای مثبت در رسانهها، تقویت عزتنفس در افراد و بهبود وضعیت معیشتی از مهمترین ابزارهای پیشگیری از تقلیدهای منفی هستند؛ چه در حوزه جرائم، چه در زمینه انحرافات و چه در مسائل مدنی.
انتهای پیام
بدون نظر! اولین نفر باشید