سه سناریوی آینده بورس
واقعیت این است که پس از وقوع جنگ، واکنش بازارهای مالی در همه کشورها، از جمله ایران، عمدتاً منفی است. این موضوع طبیعی است چرا که ریسک بزرگی متوجه اقتصاد و سیاست شده و آینده مبهم است. البته در کشورهایی با اقتصادهای باثباتتر مانند آمریکا و… این واکنشها کمتر دیده شده، اما برای اقتصادهایی با ساختار شکننده مانند ایران، این تأثیرات شدیدتر و همراه با واکنشهای هیجانیتر است.
در سالهای گذشته تجربه مواجهه با بحرانهای مختلف سیاسی و اقتصادی را داشتهایم، اما تجربه مستقیم جنگ را نداشتهایم. اکنون این عامل جدید، بهعلاوه بلاتکلیفی موجود، باعث شده بازار علیرغم حمایتهایی که از طرف دولت انجام شده، همچنان افت کند. قیمت بسیاری از نمادها در حدود ۲۰ درصد کاهش یافته است.
اگر جنگ به پایان برسد و شرایط سیاسی-اقتصادی به ثبات برسد، ممکن است این افتها، فرصت خرید تلقی شوند. اما در وضعیت کنونی پیشبینی اینکه قیمتها ارزنده هستند یا خیر، بسیار دشوار است. بازار همچنان در حالت انتظار به سر میبرد تا ببیند نتیجه نهایی تعلیق جنگ و مسیر مذاکرات چه خواهد شد.
در مجموع، میتوان سه سناریو را برای آینده بازار سرمایه متصور بود:
۱. ادامه وضعیت بلاتکلیفی
در این حالت، روند بازار احتمالاً منفی باقی خواهد ماند. علیرغم حمایتهای احتمالی، مشکلات ساختاری اقتصاد از جمله ناترازیها، کسری بودجه، بحران نظام بانکی، صندوقهای بازنشستگی، قیمتگذاری دستوری و رکود عمیق، مانع از بهبود بازار خواهد شد. اقتصاد در این حالت به سمت رکود کامل و حتی فروپاشی پیش خواهد رفت.
۲. توافق سیاسی و رفع تحریمها
در صورت توافق و پایان جنگ و دسترسی ایران به منابع ارزی، اقتصاد کشور وارد مسیر جدیدی از رشد و ثبات خواهد شد. این سناریو بهترین حالت ممکن است. رفع تحریمها میتواند اقتصاد را از شرایط بحرانی نجات دهد، چرا که دیگر نسخهای داخلی برای درمان این وضعیت وجود ندارد.
۳. تشدید جنگ و ورود به فاز فرسایشی
در این حالت، با گسترش جنگ و تأثیراتش بر سایر کشورها، اقتصاد دچار فروپاشی کامل خواهد شد. صنایع آسیب جدی میبینند، شرکتها تعطیل میشوند و بازار مالی عملاً از کار خواهد افتاد. داراییهای مالی بیشترین آسیبپذیری را خواهند داشت.
در مورد منابعی که قرار است از فردا به بازار تزریق شود، طبق اطلاع بنده، این منابع جهت حمایت از بازار مشابه تجربهای است که حدود یک هفته قبل نیز اجرا شد. آن تجربه قبلی بهدلیل فشار شدید فروش و نبود حمایتهای فراگیر، موفقیتآمیز نبود. اما این بار بهدلیل افت قابل توجه قیمتها و کاهش فشار فروش، شاید حمایت با حجم کمتری از نقدینگی مؤثرتر واقع شود.
همچنین بحث بیمه سهام نیز مطرح شده که میتواند تا حدی از زیان بیشتر جلوگیری کند. البته به دلیل عدم آشنایی عمومی با سازوکار این بیمه و محدود بودن آن به برخی نمادها، شاید تأثیر فراگیری نداشته باشد.
با این حال، باید به این نکته توجه داشت که چشمه باید خودش بجوشد؛ با ریختن سطل، سطل آب، چشمه دائمی ایجاد نمیشود.
بازار سرمایه ما، آیینهای از وضعیت کلان اقتصادی کشور است و تا زمانی که سیاستهای اقتصادی و سیاسی کشور به سمت ثبات و امیدبخشی پیش نرود، نباید انتظار رشد پایدار یا حتی توقف افت بازار را داشته باشیم.
متأسفانه در سالهای اخیر، اقتصاد ما بسیار تضعیف و شکننده شده و حتی با یک تلنگر ممکن است فرو بریزد. دیگر امکان احیای آن تنها با نسخههای داخلی وجود ندارد. بلکه نیازمند سرمایهگذاریهای گسترده خارجی، دسترسی به تکنولوژی روز، و تعاملات بینالمللی هستیم.
برای خروج از این شرایط، نیازمند توافقی جامع، رفع تحریمها، و اصلاح سیاستگذاریهای اقتصادی در سطوح پولی، مالی، ارزی و تجاری هستیم.در چنین شرایطی، بازار سرمایه میتواند دوباره نقش مؤثر خود را ایفا کرده و از پتانسیل بالای خود بهرهمند شود.
کارشناس بورس
21212
بدون نظر! اولین نفر باشید