نرخ بیکاری کاهش یافت؛ بیکاران کجا رفتهاند!؟ / حاجاسماعیلی: گول نرخ بیکاری را نخورید؛ آمارها دچار انحراف است
مریم فکری: تازهترین آمار درباره وضعیت بازار کار کشور منتشر شد که نشان از کاهش نرخ بیکاری دارد. این آمار اگرچه در ابتدای امر میتواند نشانهای مثبت برای بازار کار کشور باشد، اما با توجه به شرایط اقتصادی کشور، تورم بالا، رکود سنگین و خوابی که بسیاری از تولیدکنندگان و صنایع رفتهاند، با واقعیت اقتصادی به هیچ وجه همخوانی ندارد. بر همین اساس، در حال حاضر این سوال مطرح بیکاران کشور در حال حاضر کجا رفتهاند که نرخ بیکاری کاهنده بوده است.
براساس گزارش مرکز آمار ایران، در پایان سال ۱۴۰۳ نرخ بیکاری به ۷.۶ درصد رسیده است. بنا به این آمار، تعداد بیکاران کشور در پایان ۱۴۰۳، دو میلیون و ۲۹ هزار و ۵۴۴ نفر بوده که نسبت به سال ۱۴۰۲ نیم درصد کاهش یافته است. البته در کنار این آمار، عددی درباره نرخ مشارکت اقتصادی منتشر شده که حاکی از آن است که در پایان سال ۱۴۰۳ از مجموع ۶۵ میلیون و ۳۳۸ هزار ایرانی که ۱۵ سال یا بیشتر سن داشتند، ۴۱ درصد آنها (معادل ۲۶ میلیون و ۸۱۸ هزار نفر) از نظر مشارکت اقتصادی فعال بودند و این نرخ نسبت به سال گذشته ۰.۳ درصد کاهش داشته است.
آمار بیکاری با واقعیتهای اقتصادی همخوانی ندارد
حمید حاجاسماعیلی، کارشناس بازار کار در همین خصوص در گفتوگو با خبرگزاری خبرآنلاین میگوید: مساله پایین بودن نرخ بیکاری در کشور ما به خصوص در چند سال اخیر که کاهنده بوده، محل پرسش و نقد بسیار جدی است، زیرا با واقعیتهای اقتصادی و جمعیتی همخوانی ندارد و به خصوص به لحاظ میدانی و بررسیهای اجتماعی و اقتصادی هم همخوانی با واقعیتهای کشور ندارد.
وی با اشاره به دلایل انتقاد به آمارها میافزاید: ما در حوزه آمارگیری مشکلاتی در کشور داریم؛ این فقط مربوط به مساله نرخ بیکاری و اشتغال نیست. شما میبینید که در همه بخشها مشکلات متعددی داریم و حتی در بخشهایی که اطلاعات آماری، مساله حساس برای کشور هست هم دچار مشکل هستیم.
این کارشناس بازار کار ادامه میدهد: ما طی دو دهه اخیر تلاش کردیم آمارگیری بسیار جدی به لحاظ وضعیتهای اقتصادی و اجتماعی در کشور از همه خانوارها و افراد به دست بیاوریم. در بخش یارانهها همچنان نواقص را میبینیم و آمار نفوس مسکن هم واقعا به صورت کلی این انتقادات و نواقص را دارد. پس ما به لحاظ آماری و زیرساختی در استخراج آمار مشکل داریم و حتما باید مورد بازنگری قرار گیرد.
حاجاسماعیلی متذکر میشود: اینکه ما بعد از سالها با وجود انتقاد به بحثهای آماری، هنوز نتوانستیم نواقص را برطرف کنیم، واقعا یک مشکل بسیار جدی در کشور است و باید این مساله را قبول کنیم که نقص آماری در همه بخشها وجود دارد.
چرا آمارها دچار انحراف است؟
این کارشناس بازار کار در ادامه میگوید: دومین موضوع که در همین راستا میشود مطرح کرد، روشهای آمارگیری است که در بخشهای تخصصی مطرح میشود. آن هم پایه محاسباتی که دارد، آمار نفوس و مسکن است. وقتی هم که آمار نفوس و مسکن دچار مشکلات اساسی و با خلاء همراه است، بنابراین آمارهای فنی در بخشهای تخصصی با مشکل مواجه میشود؛ یعنی روشها و شیوهها پاسخگو نخواهد بود.
حاجاسماعیلی میافزاید: در بخش آمار اشتغال، دیدید که ما تاکید داریم از روشهای استاندارد و بینالمللی استفاده شود، ولی به لحاظ جانمایی و موقعیت و زیرساختی، شرایط بینالمللی را نداریم و همین موضوع ایجاد انحراف میکند. به این معنا که ما به هر کسی که بگوییم درآمد داریم، آن را شاغل به حساب میآوریم. یا اینکه فردی که دو ساعت در هفته کار میکند را شاغل به حساب میآوریم.
وی عنوان میکند: حالا اینها بخشیاش، آمارها یا روشهایی است که در عرصه بینالمللی هم مورد استفاده قرار میگیرد، اما در ایران برای ما واقعا مشکلاتی را فراهم کرده و مورد انحراف شده است.
نرخ بیکاری گولزننده است
این کارشناس بازار کار با بیان اینکه بحث پایین بودن نرخ بیکاری در کشور، نرخ بیکاری عمومی است، تصریح میکند: این در حالی است که در بخشهای خاص جمعیتی، نرخ بیکاری بالا داریم. درست است که نرخ بیکاری عمومی ما ۷.۶ درصد است، اما ما در بخش جوانان بالای ۲۳، ۲۴ درصد نرخ بیکاری داریم که چند سال است تداوم دارد.
حاجاسماعیلی میافزاید: در بخش فارغالتحصیلان، نرخ بیکاری بالا داریم و بالاترین نرخ بیکاری مربوط به بخش فارغالتحصیلان دانشگاهی است که بیش از ۴۰ درصد بیکاران ما را این گروه تشکیل میدهند. در بخش زنان هم نرخ بیکاری بالا داریم.
وی عنوان میکند: پس ببینید ما در سه بخش جمعیتی که جویای کار هستند، نرخ بیکاری بسیار بالا و غیرقابل قبول داریم، بنابراین آنچه که نرخ بیکاری پایین و کاهنده هست، در نرخ بیکاری عمومی است که نباید گولزننده باشد. ما در آن بخشهای حساس و با انگیزه و متقاضی کار نتوانستیم مشکلات را برطرف کنیم.
نرخ مشارکت اقتصادی بسیار پایین است
این کارشناس بازار کار همچنین میگوید: مساله بعدی که باید مطرح کنم، نرخ مشارکت اقتصادی است. نرخ مشارکت اقتصادی ما در کشور بسیار پایین است. البته این هم دلایل متعدد و خاص خود را دارد. وقتی نرخ مشارکت اقتصادی پایین میآید، خودبهخود روی جمعیت فعال تاثیر دارد و جمعیت فعال را کوچک میکند و جمعیت فعال نمیتواند بزرگ شود.
حاجاسماعیلی میافزاید: وقتی جمعیت فعال رشد طبیعی ندارد و کوچک است، خب نرخ بیکاری و اشتغال هم از جمعیت فعال استخراج میشود و به همین نسبت نرخ بیکاری نمیتواند افزایش پیدا کند، چون نرخ مشارکت پایین است. برای مثال، در بخش زنان، نرخ مشارکت اقتصادی در حدود ۱۴ درصد است. ببینید جمعیت زنان به دلیل شرایط خاص کشور که استقلال مالی زنان بیش از گذشته شده، نرخ پایینی است.
وی عنوان میکند: مساله بعدی که میخواهم به آن اشاره کنم، عدم انگیزهای است که به دلایل متعدد برای ورود به بازار کار شکل گرفته است. این یک موضوع مهمی است که باعث میشود نرخ بیکاری عمومی به دلایل متعدد و از جنبههای متعدد افزایش پیدا نکند یا کاهنده باشد. برای مثال، دلایل اجتماعی و سیاسی که در ایران در کنار مسایل اقتصادی اتفاق افتاد، باعث شد که خیلی از جوانان و فارغالتحصیلان، سودای مهاجرت از کشور را در سر داشته باشند و دیگر انگیزهای برای ورود به بازار کار ندارند.
این کارشناس بازار کار متذکر میشود: این به معنای این نیست که نرخ بیکاری ما پایین آمده و توسعه اقتصادی ایجاد کردیم؛ به این معناست که فرار از بازار کار و عدم انگیزه و تمایل به بازار کار شکل گرفته است؛ به خصوص در جوانان و فارغالتحصیلان.
حاجاسماعیلی بیان میکند: خب به همین نسبت هم عوامل دیگر تاثیر داشته است؛ مثل اینکه وقتی تورم بالا باشد، دستمزدها به اندازه کافی افزایش پیدا نمیکند و افراد احساس میکنند که به بیگاری گرفته میشوند و مشکلشان برای چند ساعت کار حل نمیشود که بتوانند درآمد کافی داشته باشند که نیازهایشان را برطرف کند.
وی یادآور میشود: این هم جزو عوامل مهمی است که باید عدم انگیزه برای ورود به بازار کار را از جنبههای مختلف بررسی کنیم. شما هم حتما شنیدهاید که بخشهایی از کافرمایان میگویند که ما کارگر میخواهیم، ولی کارگر وجود ندارد. علت این است که ما دستمزد کافی پرداخت نمیکنیم و شرایط کار را براساس استانداردها فراهم نمیکنیم و در عین حال، فرد انگیزههای لازم را برای ورود به بازار کار ندارد، ولی بیکار هست و تمایلی برای این کار ندارد.
این کارشناس بازار کار تاکید میکند: همه اینها جنبههایی است که من به لحاظ زیرساخت آماری مطرح کردم، اما از جنبههای اقتصادی هم ما باید به این مساله بپردازیم که نرخ بیکاری واقعا همخوانی ندارد.
نرخ بیکاری چگونه پایین آمده است؟
حاجاسماعیلی با بیان اینکه ما الان چند سال است که به دلیل تحریمها دچار تورم و رکود هستیم، میگوید: نرخ بیکاری چگونه پایین آمده است؟ مگر ما توسعه اقتصادی ایجاد کردهایم؟ مگر برنامه اشتغالزایی خاصی داشتیم؟ چه طرحهای مهمی در بخشهای اقتصادی طی سالهای اخیر اجرا شده که ما فکر کنیم نرخ بیکاری ما کاهش پیدا میکند؟ آیا سرمایهگذاری یا بودجههای عمرانی ما افزایش پیدا کرده است؟
وی ادامه میدهد: برعکس، ما شاهد تقلیل سرمایهگذاری و بودجههای عمرانی بودهایم و حتی وجود نداشته است. ما الان هزاران پروژه نیمه کاره در کشور داریم که به دلیل کمبود منابع اعتباری نمیتوانیم اجرا کنیم؟ این سوال مطرح است که چگونه ما توانستیم ظرفیت اشتغال را بالا ببریم که باعث کاهش نرخ بیکاری شود.
این کارشناس بازار کار تصریح میکند: ما هم در بخش سرمایهگذاری داخلی به دلیل ریسک بالای سرمایهگذاری در ایران دچار مشکل بودیم و هم با نرخ تورم بالا، عدم تعامل اقتصادی با دنیا به دلیل تحریمها روبهرو هستیم. در کنار آن، عدم جذب سرمایهگذاری خارجی را شاهد هستیم. پروژههای بزرگ به طور معمول با استفاده از فاینانس خارجی و سرمایهگذاری شرکتهای بزرگ و مشارکت آنها شکل میگیرد و این موضوع روی اشتغال و نرخ بیکاری اثر میگذارد. همه اینها، تناقضهایی است که در نرخ بیکاری ۷.۶ درصد وجود دارد.
آیا دلالی و واسطهگری شغل محسوب میشود؟
حاجاسماعیلی با بیان اینکه مساله بعدی، دلالی و واسطهگری است که در ایران وجود دارد، میگوید: وقتی دلالی و واسطهگری و مشاغل کاذب و اقتصاد سیاه شکل میگیرد، خودبهخود بازار رسمی کوچک میشود و به همین ترتیب، اقتصاد هم کوچک میشود. به همین نسبت، شاهد کوچک شدن جمعیت اشتغال خواهیم بود. معلوم است که انگیزهای برای ورود بازارهای رسمی وجود ندارد و مردم در بازارهای غیررسمی و واسطهگری فعال میکنند.
وی میافزاید: سالهاست که شاهدیم که مردم به سمت خرید و فروش ارز و طلا و سکه میروند. همه اینها روی بازار کار اثر دارد. این سوال مطرح است که آیا اینها شغل دارند؟ این یک موضوع فنی و تخصصی است که باید مورد بررسی جدی قرار بگیرد که نمیتوانیم آنها را بیکار تلقی کنیم و نه میتوانیم آنها را شاغل بدانیم.
این کارشناس بازار کار عنوان میکند: در عین حال، طرحهای اشتغالزایی هم در کشور وجود نداشته است و حداقل من میتوانم از دولت دوم آقای روحانی که دولت دوازدهم باشد، بگوییم که با ورود به بحث تحریم دچار مشکل شدیم و کرونا هم در کشور شکل گرفت که نوسان سینوسی بزرگ را در بازار کار ایجاد کرد و بازار کار به شدت سقوط کرد.
وی خاطرنشان میکند: اما پس از آن با رفع کرونا، بخشهای خدماتی احیا شد و برخی هم این شرایط را در رابطه با کارنامه دولتها تلقی کردند که به هیچوجه درست نیست، چون شرایط به حالت طبیعی برگشته بود. در دولت سیزدهم هم برنامه اشتغالی نداشتیم. دولت آقای پزشکیان هم ابتدای کار است و هنوز دنبال این هستند که مشکلات را پیدا کنند. بنابراین کاهش نرخ بیکاری به نظر من جنبه اقتصادی ندارد و از منظر اقتصادی قابل دفاع نیست.
۲۲۳۲۲۵
بدون نظر! اولین نفر باشید